گروه شهید اندرزگو

مدت كوتاهي پس از شروع جنگ، فرماندهي سپاه در غرب كشور جلسه‌اي برقرارکرد و قرار شد از تمركز نيروها در جبهه‌اي واحد جلوگيري شود و همه نيروهاي داوطلب و بچه‌هاي سپاه در مناطق مختلف تقسيم شوند. لذا گروهي از بچه‌ها از سرپل ذهاب به سومار، گروهي به سمت مهران و صالح‌آباد و گروهي به سمت بستان رفتند. طبق جلسه حسين الله‌كرم كه از فرماندهان خوب مناطق عملياتي بود و قبلاً نيز فرمانده سپاه نفت‌شهر بود. به عنوان فرمانده سپاه گيلان‌غرب و نفت‌شهر انتخاب و به همراه چند گروهان از گردان‌هاي هشتم و نهم سپاه راهي اين منطقه شد. ابراهيم هم كه از دوران زورخانه رفاقت ديرينه‌اي با حاج حسين داشت به همراه او راهي گيلان‌غرب شد و به عنوان معاونت عمليات سپاه منصوب شد.

***

   گيلان غرب شهري است در ميان كوهستان‌هاي مختلف ودر70 كيلومتري جنوب سرپل ودر 50كيلومتري نفت‌شهر و خط مرزي كه عراق تا نزديكي اين شهر و بيشتر ارتفاعات آن راتصرف كرده بود. عده‌اي ازمردم شهر از آنجا رفته بودند. بقيه مردم هم روزها را به شهر مي‌آمدند وشبها به سياه چادرها در جاده اسلام‌آباد مي‌رفتند. تيپ ذوالفقار ارتش هم در منطقه« بان سيران »دراطراف گيلان غرب مستقر شده بود. در اولين روزهاي جنگ نيروهاي لشگرچهارم عراق وارد گيلان‌غرب شدند اما با مقاومت غيور مردان وشيرزنان اين شهر مجبور به فرار شدند. در جريان آن حمله بود كه يكي از زنان اين شهر با ضربات داس دو نظامي عراقي را به هلاكت رساند. مدت كوتاهي از فعاليت سپاه گيلان‌غرب گذشت. در اين مدت كار بچه‌ها فقط پدافند در مقابل حمله‌هاي احتمالي دشمن بود و هيچ تحرك خاصي از نيروها ديده نمي‌شد.  لذا طبق جلسه‌اي قرار شد، همان‌طور كه دكتر چمران جنگ‌هاي نامنظم را در جنوب و اصغر وصالي جنگ‌هاي چريكي را در سرپل ذهاب انجام مي‌دهند. يك گروه چريكي نيز در گيلان‌غرب راه‌اندازي شود.    كار راه‌اندازي گروه انجام شد. بعد هم مسئوليت گروه را به ابراهيم و جواد افراسيابي واگذار كردند. به پيشنهاد بچه‌ها قرار شد نام دكتر بهشتي را براي گروه انتخاب كنند ولي در بازديدي كه شخص آيت‌الله بهشتي از منطقه داشت با اين كار مخالفت كرد و گفت: "چون شما كار چريكي انجام مي‌دهيد نام گروه را شهيد اندرزگو بگذاريد چرا كه او بنيان‌گذار حركت‌هاي چريكي و اسلامي بود. " ابراهيم تصوير بزرگي از امام (ره) و آيت‌الله بهشتي و مقام معظم رهبري را در مقر گروه نصب كرد و گروه فعاليت خود را آغاز نمود. نيروهاي اين گروه چريكي نامنظم، مانند نام آن نامنظم بودند و همه گونه آدمي در آن حضور داشت. از نوجوان تا پيرمرد، از افراد بي‌سواد تا فارغ‌التحصيل دكتري، از بچه‌هاي بسيار متدين و اهل نماز شب تا كساني كه در همان گروه نماز را فرا گرفتند. از بچه‌هاي حوزه رفته تا كمونيست‌هاي توبه كرده و... به اين ترتيب همه‌گونه نيرو در جوّي بسيار صميمي و دوست‌داشتني دور هم جمع شدند. افراد اين گروه تقريباً چهل نفره در يك چيز با هم مشترك بودند و آن شجاعت و روحيه‌ بالاي آنها بود. ابراهيم كه عملاً مسئوليت گروه را برعهده داشت هميشه مي‌گفت: "ما فرمانده نداريم" و از طريق محبت و دوستي خيلي خوب گروه را رهبري مي‌كرد. سيستم اداره گروه به صورتي بود كه همه كارها خودجوش انجام می‌شد و تقريباً كسي به ديگري امر و نهي نمي‌كرد و بيشتر كارها با همفكري پيش مي‌رفت و بيشتر از همه جواد افراسيابي و رضا گوديني همراهان هميشگي ابراهيم بودند.

***

  يكي از برنامه‌هاي روزانه گروه كمك به مردم محلي وحل مشكلات آنها بود. بسياري از نيروهاي محلي گيلان‌غرب نيز از اين طريق به گروه جذب شدند. فعاليت‌گروه اندرزگو بيشتر، تشكيل تيم‌هاي شناسايي و عملياتي و عبور از ارتفاعات و تهيه نقشه‌هاي دقيق و صحيح از منطقه بود. كاري كه ابراهيم در شناسايي‌ها در پيش گرفته بود بسيار عجيب بود. نيمه‌هاي شب به همراه افراد از ارتفاعات عبور مي‌كردند و پشت نيروهاي دشمن قرار مي‌گرفتند و از محل استقرار و تجهيزات دشمن اطلاعات بسيار دقيقي را به دست مي‌آوردند. ابراهيم مي‌گفت:"اگه چنين كاري را انجام ندهيم معلوم نيست در عملياتها موفق شويم پس بايد شناسائي ما دقيق و صحيح باشد" و بعدها روش خود را به ديگر نيروها آموزش مي‌داد. از مهم‌ترين مطالبي هم كه مي‌گفت اين بود: "در مسئله شناسايي، نيرو بايد شجاعت داشته باشه. اگه ترس در وجود كسي بود نمي‌تونه نيروي اطلاعاتي موفقي باشه" و بعد هم در مورد تيزبيني و دقت عمل نيروها مي‌گفت.براي همين از ميان نيروهاي اين گروه زبده‌ترين و بهترين نيروهاي شناسايي و حتي فرماندهاني شجاع، تربيت يافتند و به قول فرمانده تيپ 313 حّر كه مسئوليت اطلاعات و عمليات را در جنگ به عهده داشت: "ابراهيم با روش‌هاي خود بنيان‌گذار اين تيپ بود هر چند كه قبل از تشكيل آن به شهادت رسيده بود."  گروه چريكي شهید اندرزگو در دوران فعاليت يكساله خود شاهد پنجاه و دو عمليات كوچك و بزرگ توسط همان نيروهاي نامنظم بود كه لشگر چهارم ارتش عراق را در منطقه غرب به ستوه آورده بود و تلفات سنگيني را به آنان تحميل كرد. در اين گروه كوچك، انسان‌هاي بزرگي تربيت شدند كه دوران دفاع مقدس ما مديون رشادت‌هاي آنهاست. آنها از خرمن وجودي ابراهيم خوشه‌ها چيدند و به شاگردي ابراهيم افتخار مي‌كردند: شهيد رضا چراغي فرمانده شجاع لشگر 27 حضرت رسول (ص)، شهيد رضا دستواره قائم مقام لشگر،  شهيد حسن زماني مسئول محور لشگر ، شهيد سيد ابوالفضل كاظمي فرمانده گردان ميثم، شهيد رضا گوديني فرمانده گردان حنين، شهيد علي اوسط معاون تيپ مسلم ابن عقيل، شهيدان ابراهيم حسامي و هاشم كلهر معاونين گردان مقداد، شهيدان جواد افراسيابي و علي خرّمدل از مسئولين اطلاعات لشكر و همچنين چندين فرمانده بزرگ دفاع مقدس كه هم اكنون نيز از افتخارات نظام اسلامي هستند.

نظرات (0)

امتیاز : 0 از 5 بر اساس 0 رای
تاکنون هیچ نظری ارسال نشده است

نظرات خود را ارسال کنید

  1. ارسال نظر به عنوان میهمان ثبت نام یا ورود به حساب کاربری
Rate this post:
پیوست ها (0 / 3)
کوقعیت خود را به اشتراک بگذارید